- مشخصات کتاب
- مقدمه:
- اصالة الوجود:
- ادله اصالت وجود:
- تحریر محلّ بحث مطابق با بدایع
- تشکیک در وجود
- وحدت تشکیکی در وجود
- توضیح:
- کلام شیخ در معنای وجود:
- وحدت وجود و کثرت موجود
- اصالت ماهیت و اعتباریت وجود
- جعل و مجعول
- زیادی وجود بر ماهیت
- چگونگی جعل و افاضه
- اثبات مبدء
- برهان شرقی:
- واجب الوجود تمام کل شیء
- فی انَّ بسیط الحقیقة کل الأشیاء
- اتحاد عاقل و معقول
- نتیجه:
- توضیح این برهان:
- ادله اصالت ماهیت
یک قسمت از مفاهیم و معانی روشن و بدیهی است یعنی قابل تعریف نیست و مُعرِّف اجلی از او نیست، مانند: وجوب، امکان، امتناع، وجود، ثبوت، عدم، کون، نفی و امثال آن؛ و یک دسته از مفاهیم نظری و کسبی است محتاج به مُعرِّف است، مانند: ملک، جنّ و عنقاء.
جهت بدیهی بودن این دسته از مفاهیم این است که از مدرکات اولیّه است یعنی از محسوسات اولیّه یا امور فطریّه و یا وجدانیّه است، مانند: آب، رنگ، صوت، شیرینی، ترشی، گرسنگی، دوستی، دشمنی؛ و قسمتی از مفاهیم به جهت آن که از مدرکات واضحه و روشن نیست احتیاج به کسب و نظر و تعریف دارد.
و نیز مفاهیم به اعتبار دیگر به دو قسم یا سه قسم تقسیم می شود؛ زیرا که معنی و مفهوم یا از امور واقعیّه و نفس الامریّه اند و یا از اموری که به هیچ وجه واقعیت ندارند هستند. و قسم اول یعنی معانی واقعیّه یا خود معنی در خارج و نفس الامر مصداق دارد یا واقعیت آن ها سبب منشأ و انتزاع آن هاست بر هر دو تقدیر این که واقعیت ذهنی یا خارجی و نفس الامری است، مانند: انسان، حجر، امکان، وجوب، ظنّ، وهم، کلِّیت، جزئیت، نوعیت یا مثل انیاب اغوال.
و نیز مفهوم تقسیم می شود به بسیط و مرکب (اعم از بسائط خارجیّه یا عقلیّه).
بسیط یا مفرد آن است که دارای اجزاء و تجزیه پذیر نباشد، ممکن بسیط و مفرد خارجی دارای اجزاء عقلی باشد.
بر هر تقدیر راه شناسائی حقائق موجودات اگر مرکب باشد به ذاتیات آن شیء یا به اعراض و لوازم و آثار او که عبارت از تعریف به حدّ یا رسم می باشد. و اگر بسیط باشد چون دارای جنس و فصل نیست تعریف به حدّ ممکن نباشد تعریف بسیط به آثار و خواص و لوازم یا به علم حضوری و شهود است و معرفت مفاهیم انتزاعیه به معرفت منشأ انتزاع او نیست و نیز از امور روشن و واضح است که بداهت مفهومی در جهتی از جهات آن ملازم با شناختن تمام جهات و حقیقت آن مفهوم نیست و شناختن مفاهیم اعتباریه نیز چون به شناختن منشأ انتزاع اوست به مقدار معرفت اوست، مثلاً اگر سؤال شود: آب چیست؟ گویند: آب را به چیزی نمی توان تعریف کرد که از خود او روشن تر باشد و او از معانی بدیهی است. با این حال حقیقت آن مجهول است آن مقداری که معلوم است جسمی رطب و سیّال و دارای اجزاء است. فوق، تحت، کون، ثبوت، وجود، حقیقت و ماهیّت از این قبیل است و نیز واضح است که بداهت مفهومی ملازم با تأصل و واقعیت آن مفهوم در خارج یا ذهن نیست، بلکه مفاهیم بدیهی و نظری در هر دو قسم از مفاهیم موجود است. پس از ذکر این مقدمه که مورد اتفاق فلاسفه است گوئیم:
وجود و عدم به معنای هستی و نیستی از مفاهیم اولیه بدیهیّه است مانند مفهوم ظهور، ثبوت، حصول، وجوب، امتناع و امکان، و روشن شد که بداهت مفهومی ملازم با اصالت آن یا معرفت حقیقت آن نیست. این مفهوم به دو معنی اطلاق شده:
ص: 2